اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!

ساخت وبلاگ
مسأله وحی و نقد سخنان خانم وسمقیمقدّمه:«وحى» در لغت به معناى اشاره سریع و القاء مطلب، به صورت مرموز و مخفیانه یا غیر مخفیانه، گاه با آوا یا بدون آوا و یا به طرقى دیگر، صورت می گیرد. در اصطلاح دینی به إِلقاء حقایقی از سوى خداوند به پیامبران به صورت مستقیم یا با واسطه اطلاق مى شود.در دیدگاه قرآن و کلام معصومین(ع)؛ و به تبع آن، اندیشه های سترگی مانند ابن عربی و فلاسفه و عارفان نامدار، وحي، در واقع تجلي پروردگار در مراتب گوناگون است که مبدأ آن، ذات حضرت احدیّت و در مراتب بعد، تلقّی آن حقایقِ بی لفظ و صوت و صورت توسط قلب مطهر پیامبر بی واسطه؛ یا با واسطه فرشته وحی؛ و آنگاه تجلّی همان معانی در قالب کلمات و جاری شدن بر زبان او و در انتها ابلاغ به انسان ها است. از این منظر اگرچه وحي در مراتب بالاي هستی بدون ‌صورت و لفظ و کلام است، لیکن در مرتبۀ پایین(عالم حسّ و مادّه)ناگزیر در قالب صوت و لفظ ظاهر مي‌شود؛ و بر این اساس الفاظ و عبارات آن نیز از سوي خداوند است.كِتابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير(هود: ۱) كتابى است كه آيات آن(قبل از آنکه به صورت الفاظ درآید)استحكام يافته، آنگاه(در مرحله بعد)از سوی حکیمی آگاه(خداوند در قالب کلمات .ز)تفصیل یافته استإِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ؛ وَ إِنَّهُ في‏ أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكيمٌ(زخرف: ۳ و ۴)/ وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ؛‏ عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ؛‏ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ‎﴿شعراء: ١٩٢ تا ١٩٥﴾علی(ع): فَتَجَلّيٰ لَهُم سُبحانَه فى كتابِه مِن غيرِ أَن يكونوا رَأَوه(نهج‌البلاغه، خ ۱۴۷)خداي سبحان در كتابش براي اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 ساعت: 22:48

نقد سخنان خانم وسمقی عصاره کلام خانم وسمقی در کتاب«مسیر پیامبری»این است که وحی و نبوّت نهادی بر ساخته انسان است و ادعای فرستادن پیامبر از سوی خداوند عقلا پذیرفتنی نیست. وی می گوید: در مسیر مطالعات و تأملات خویش به این نتیجه رسیده که اندیشه ارسال رسل توسط خداوند؛ و ریشه‌ی الهی قائل شدن برای متون مقدس(مانند توراة و انجیل و قرآن)قابل دفاع نیست؛ و وحی و نبوت اساساً نهادی بشری است. می گوید: این خدا نیست که می‌کوشد با وحی، خود را بر انسان منکشف سازد، بلکه انسان است که در پی کشف خدا است و مکاشفاتی برایش روی می‌دهد.وی به تقلید و تبعیّت از برخی نواندیشان مانند محمد شبستری و دکتر سروش، وحی را به مفهوم متعارف آن مورد مناقشه جدّی قرار داده؛ و البته جسورانه از آنان هم فراتر رفته و با طرح مباحثی فاقد براهین محکم؛ و متأسفانه با تمسّک به تعابیری بعضا تمسخرآمیز مانند«شاید مردم دور هم جمع شده‌اند و یک پیغمبر از طرف خودشان بسوی خدا فرستاده‌اند که چه بشود؟ به‌ خداوند، خدایی کردن یاد بدهد؟!» و شاید ها و اگر و مگرها؛ و پیش کشیدن شبهاتی دیگر(که به آن خواهیم پرداخت)اصل وحی و نبوّت را صریحا نفی و در واقع انکار نموده است. نمی توان تردید کرد که استبعاد و انکار وحی توسط برخی نو اندیشان بیش از هر چیز، معلول نشناختن گوهر نبوّت و فرو کاستن آن به اموری است که انسانِ های عادی، با آن ها مأنوسند و کم و بیش، آن ها را تجربه کرده اند از قبیل وهم و خیال و دریافت های شاعرانه و عارفانه و آنچه در ضمیر ناخودآگاه یا رؤیاهای خود می یابند و سپس در قالب الفاظ برای دیگران نقل می کنند؛ اما همه سخن در این است که پدیده وحی و موضوعاتی چون حقیقت هستی، ذات و صفات پروردگار، روح، فرشتگان، معجزه، عوالم پس از مرگ، قیامت، بهشت و دوزخ اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 ساعت: 22:48

اهمّ دلایل خانم وسمقی:اگر قرآن یا دیگر کتب آسمانی از سوی خدا نازل شده بود(با فرض اینکه غرض از وحی، هدایت انسان ها است) نباید تفسیرهای متنوعی از آن‌ها صورت می‌گرفت و فهم یکسان این کتاب‌ها برای همگان مم کن ‌بود. اما تفسیرهای متنوعی از این کتاب‌ها صورت گرفته به طوری که فهم یکسان آن برای همگان ممکن نیست. پس این کتاب‌ها آسمانی نیستند. پاسخ: واقعا چرا باید فرض کرد فهم واحد و همگانی، شرط الهی بودن یک پیام است؟ ده ها و صدها عامل ممکن است سبب شود یک پیام به گونه های مختلف فهمیده یا فهمانده شود. عواملی از قبیل جهل و بدفهمی، لجاجت، حسادت، حیله گری، عوامفریبی، قدرت طلبی، و انگیزه های فراوان دیگر برای حق ستیزی و تحریف حقایق توسط اصحاب زر و زور و تزویر و به تعبیر قرآن«مَلَأ»چگونه دلیل بر الهی نبودن پیام می شود؟! جالب است که قرآن طی آیات فراوانی به همه این عوامل اشاره؛ و راه فهم درست را ارائه فرموده است که باید به تفصیل و مستقلا مورد بحث قرار گیرد. به این موضوع از زاویه دیگر نیز می توان نگریست: متونی که به تفسیر حقیقت هستی و آفرینش؛ و واکاوی ابعاد وجودی انسان می‌پردازند، به ویژه قرآن که مشتمل بر آیات متشابه، و دارای مراتب، لایه ها و ابعاد فراوانند، قطعا برداشت ها و فهم از آن‌ها دائماً نوشونده‌ است؛ و مخاطبان به تناسب سطح درک و رشد فکری خود و پیشرفت دانش، و مقتضیات زمان و مکان از آن ها بهره می گیرند. علی(ع)در خصوص قرآن می فرماید:وَ اِنَّ الْقُرْآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ، وَ باطِنُهُ عَميقٌ، لاتَفْنى عَجائِبُهُ، وَ لا تَنْقَضى غَرائِبُهُ، وَلا تُكْشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ(نهج البلاغه: خطبه ۱۸)قرآن ظاهرش زیبا، باطنش عمیق، عجایبش بی پایان‌، غرائبش(حقایق دور از ذهن ها و اندیشه ها که در آن آمده)بی ا اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 ساعت: 22:48

به میهمانی خدا برویمبار دیگر ماه مبارک رمضان فرا می رسد؛ با شب‏ها و سحرهای الهام بخش، روزهای آکنده از معنویّت و زمینه های آماده برای طهارت روح از آلودگی های اخلاقی؛ و اوج گیری و تقرب به آستان حضرت احدیت. روزه مانند هر عبادت دیگر چون نماز و حجّ و غیر این ها، قالبی و محتوایی، پوسته و مغزی، ظاهری و باطنی، یا بگوییم جسمی و روحی دارد. از تأمل در قرآن و سیره قولی و عملی پیامبر و اهل بیت مطهرش مشخص است که غرض دین، از وضع این تکالیف، تربیت و کمال آدمی است که طی یک حرکت تدریجی، و در سایه تفکر و ارتقاء در مراتب معرفت؛ و شناخت خود و جهان و مبدأ و معاد و درک محتوا و روح مناسک و پیراستن خود از پستی ها و آراستگی به فضائل، و اتّصاف به صفات الهی و هموار کردن طریق قرب به حق حاصل می شود. بر این اساس در خصوص روزه که اینک مورد بحث ما است باید گفت آنچه مایه نگرانی است تبدیل شدن این عبادت حیاتبخش به عاداتی خشک؛ و تهی شدن این ماه پر عظمت از همۀ معانی و اهداف اصیل آن است؛ همان بلایی که بر سر سایر عبادات و شعایر و تلاوت قرآن و خواندن دعاها و حضور در مساجد و محافل دینی می آوریم. یعنی عبادات و شعائر و آیین هایی که برای بیداری و حرکت و رشد و کمال ما تشریع شده به صورت یک سلسله عادات و ریاضت های بی حاصل و تخدیر روح در می آید.روزه می‌‏‌گیریم، شب زنده ‏داری و قرائت قرآن و إحیاء شب های قدر داریم و در انتها جشن عید فطر را برگزار می کنیم و بعد هم به زندگی عادی باز می‌گردیم بی آنکه بهره ای از درک فلسفه صیام و قیام و شب قدر و عید فطر ببریم و نصیبی از معارف قرآن در جانمان بنشیند؛ یا اثری از عروج در نمازها و عباداتمان مشاهده کنیم؛ و یا تحولی بنیادین در اندیشه و اخلاق و رفتارمان در عرصه های گوناگون زندگی فردی، خانو اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 15:38

در بحبوحه لیالی قدر و بارش رحمت بی کران خداوند و بر سر خوان بی دریغ خداوند؛ و ساعات و لحظات شهادت جانگداز امام المتقین امیرالمؤمنین قرار داریم. بی گمان غایت شب قدر، عروج انسان به مراتب کمال و قرب به آستان ربوبی است و بی تردید شخصیت نامتناهی علی(ع) از برجسته ترین آثار و یکی از بلندترین قلّه های شب قدر است؛ و ما اگر به دنبال سعادت و نجات خود هستیم چاره ای جز شناخت راه و حرکت به سوی این قله ها؛ و ارادت و عشق ورزیدن به انسان کامل نداریم. برای أشنایی با سیمای تابناک علی(ع)می توان به ده ها و صدها آیه قرآن؛ یا سخنان مبسوط پیامبر و روایات اهل بیت و یا تاریخ مراجعه کرد. در این میان قطعا یکی از بهترین روش ها – آنچنان که علامه جعفری و برخی محققان دیگر بر آنند – شناخت علی(ع)از زبان خود او است. مرحوم علامه جعفری برای ورود به این بحث، مقدمه نسبة سنگین و مبسوطی را با صبغه فلسفی مطرح کرده است. خلاصه کلام ایشان به زبانی ساده تر این است که آدمی از هنگامی مى تواند از مرز حيوانیت عبور كند و وارد قلمرو انسانیت شود كه بتواند شخصيت خود را براى خويشتن مطرح کند؛ و آنچنان بر غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی(خودخواهی، شهرت طلبی، عشق به قدرت و ثروت و امتیازات اجتماعی و جاذبه های بی شمار دیگر)مسلط باشد که بدون دخالت و رهزنی آن ها بتواند به ارزیابی دقیق کمالات و نقایص خود بپردازد؛ و خود را آنگونه که واقعا هست معرفی کند. با اندکی دقت مشخص می گردد که صعود به این قلّه جز برای انسان های متعالی چیزی نزدیک به محال است. دلیل روشن بر مالکیت تامّ على(ع) بر نفس خود این است که نه داشتن قدرت در دوران خلافت و باز بودن دستش برای تصرفات شخصی در بیت المال و جمع ثروت و کسب جواذب دنیا و انتقام گرفتن از سرسخت ترین دشمنانش؛ نه اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 12 فروردين 1403 ساعت: 15:38

در تاریخ به شخصیت ها یا رخدادهایی برمی خوریم که از قید زمان و مکان رها شده، هرگز گرد کهنگی بر آن ها نمی نشیند، سدّ زمان را می شکنند، مرزهای جغرافیایی را در هم می نوردند و به همه عصرها و نسل ها و به کلّ بشریّت تعلّق می یابند. علت، این است که آن حوادث؛ و یا سیره و درس ها و پیام آن شخصیت ها به گونه ای با ذات و اعماق جان آدمیان پیوندی ناگسستنی داشته؛ و موجد تحوّلی بزرگ در جهت آگاهی و ارتقاء کیفی جوامع شده اند. به عبارتی دیگر می توان گفت این حوادث یا شخصیت ها نماد اصول جاودانه ای هستند که نهاد آدمیان بر آن ها استوار، و با آن ها سرشته شده؛ همان ارزش های والایی که به زندگی معنی می بخشند؛ و قدر و مقام هر انسانی به میزان برخوداری از آن ها سنجیده می شود.آزادی و آزادگی، آگاهی، کرامت ذاتی انسان، عشق به حقیقت، عدالت ورزی، زیر بار ظلم نرفتن، مبارزه با جهل و بردگی و اسارت و ذلّت، حق طلبی و از خودگذشتگی برای دفاع از حقوق ستمدیدگان، مطلوب بودن صدق و امانت؛ و منفور بودن کذب و خیانت ... نمونه هایی از آن ارزش های متعالی و اصول جاودنه اند. حادثه عاشورا از آن جهت که احیاگر و تجسّم اصول یادشده و دفاع از آن ها است، همواره زنده، موج خیز، پرجوش، الهام بخش، و حرکت آفرین است. زنده بودن نهضت عاشورا صرفا معلول یک حادثه جزئی در یک مقطع تاریخی(مبارزه حسین(ع)با یزید در محرم سال ۶۱)نیست بلکه از آن جهت است که او برای رفع جهالت، ظلم، استکبار، استبداد، و استضعاف، ستیز با ستمگران و زورگویان، و برای بیداری خلق، آزادی و احیای کرامت انسان و استقرار عدالت و دیگر ارزش های متعالی و جاودانه قیام کرد.از جفاهای بزرگی که نسبت به نهضت ابی عبدالله(ع) صورت گرفته و متاسفانه بسیار رواج هم دارد این است که این حادثه عظیم از ذات و اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 7:32

بذری که آن روز پاشیدند تدریجا رویید و تدریجا به بار نشست تا آنکه در زمان عثمان خلیفه سوم که خود از تیره بنی امیه بود نشانه هایش آشکار شد. او بسیاری از والیان و مقامات دستگاه خلافت را عزل و خویشاوندان خود را به ‌جای آنها نصب و دستشان را در سراسر بلاد اسلامی از مصر و عراق و شامات برای کسب امتیازات نامشروع(رانت ها)و تصرف جائرانه اموال باز گذاشت و علاوه شخصا از بیت المال ثروت های فراوانی را به آن ها بخشید. تجاوز به حقوق، و رفتارهای جائرانه فرمانداران و کارگزاران مردم را به ستوه آورد؛ و کار نارضایتی ها، فشارها و فقر و گرسنگی به شورش سراسری انجامید تا آنکه در نهایت به قتل خلیفه انجامید حادثه شوم دیگری که به نوبه خود آغازی برای فتنه های بزرگتر شد. علی(ع)در آغاز حکومتش وضع جامعه به ارث رسیده از دوران عثمان، شکاف های وحشتناک طبقانی، و فقر و فلاکت مردم را اینگونه ترسیم می کند: اِضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النّاسِ فَهَلْ تُبْصِرُ اِلاّ فَقيراً يُكابِدُ فَقْراً، اَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللّهِ كُفْراً، اَوْ بَخيلاً اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللّهِ وَفْراً، اَوْ مُتَمَرِّداً كَاَنَّ بِاُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَواعِظِ وَقْراً...(نهج البلاغه: خطبه ۱۲۹) به هر گوشه ای از این جامعه(و حال و روزگار سیاه مردم)که می خواهی نگاه کن، آیا جز این می بینی؟! اکثریّتی نیازمند‌ که رنجِ نداری‌ بر دوش دارند، و با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند؛ یا اقلّیتی برخودار‌ که نعمت های خداوند را کفران می‌ کنند؛ یا جمعی که با بخل ورزیدنِ و خودداری از ادای حقوق الهی‌ ثروت ها انباشته و اندوخته اند؛ یا زورمداران و سرکشانی که گوششان از شنیدن پند ناصحان، سنگین (و به هشدارهای نخبگان بی اعتنایند). ادامه اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 23:43

آیا نامگذاری سوره های قرآن و اینکه آیا توقیفی است یعنی از طریق وحی یا توسط خود پیامبر صورت گرفته؛ و یا عَلَم باِلغَلَبه است یعنی در قرون بعد توسط دیگران انجام شده و زبان به زبان گشته و تدریجا به صورت عناوینی غالب و پذیرفته شده در آمده است؟ در این باره سخنان و مقالات فراوان – اما غالبا مکرر، تقلیدی و مشابه هم – گفته و نوشته شده است. واقعیت این است که در تفاسیر مربوط به قبل از هزار سال – اعمّ از شیعه و سنّی – سوره ها نام ندارند بلکه در ابتدای هر سوره مثلا آمده است: «سورةٌ یُذکَرُ فیها البقرة»، ، «سورةٌ یُذکَرُ فیها الانعام»، «سورة یذکر فیها الفیل»، «سورة یذکر فیها النساء»یعنی این سوره ای است که در آن داستان بقره، یا مسائل مربوط به چارپایان، یا فیل ... آمده است. و بعد کم‌کم گفته شده سوره فیل، سوره انعام ... و به این ترتیب«علم بالغلبه» شده است؛ وگرنه آن همه معارف بلندی که بخش اعظم سوره های بقره و انعام و نساء و دیگر سور آمده و داستان های بقره، احکام چارپایان، و مسائل مربوط به زنان ... صرفا آیات معدودی را به خود اختصاص داده چه تناسبی با این نحوه نامگذاری دارد؟! البته روایات خاصی از ائمه(ع) ناظر به نام برخی سوره ها مانند«یس» و «فاتحة الکتاب» و مانند آن وارد شده که مستثنی است و در زمان خود پیغمبر(ص) و اهل بیت(ع) هم بوده وگرنه بقیه عناوین سوره عموما«عَلَم بالغلبه» است نه نام های رسمی و توقیفی. برای توضیح بیشتر به آدرس ذیل، تفسیر سوره بروج توسط آیة الله جوادی آملی مراجعه شود.(http://sokhanrani.iranseda.ir/detailsAlbum/?VALID=TRUE&g=349402) + نوشته شده در یکشنبه چهارم دی ۱۴۰۱ ساعت 3:15 توسط تحققی  |  اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 98 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 23:43

در این روزگار فتنه خیز که تیرهای زهرآگین از هر طرف، بر موجودیت ایمان و اخلاق می بارد، بسی درناک و تأسف آور است که کسانی در کسوت مسلمانی؛ و دغدغه ایمان مردم را داشتن با برداشت های غلط از متون، و دفاع های جاهلانه از دین، آب را به آسیاب جبهه نفاق و دشمنان آگاه می ریزند.بی جهت نیست که پیامبر مکرّم اسلام فرمود: قَصَمَ ظَهری رَجُلان: جاهلٌ مُتَنَسِّک و عالِمٌ مُتَهَتِّک‌. دو کس پشت مرا(پشت دین را)شکستند: یکی دین ورزِ نادان، و دیگری آگاهِ بی ایمان. هردو صنف، تیغ بر پیکر حقیقت می کشند، آن یک نا آگاهانه با رفتارهای خشن و تنفر آور، و دفاع های بی مایه و متعصبانه از دین؛ و این یک با شبهه آفرینی و تحریف و برآمیختن حق و باطل و انواع شیطنت ها و ترفندهای دیگر. جاهلانِ متنسک متأسفانه قربةً الی الله! برای هدفی که به آن وفادارند بعضا به وسایل نامشروع نیز متمسّک می شوند؛ و اموری از قبیل هتک حرمت، إفترا، تکفیر و تفسیقِ هر کس را که با نوع فهمشان از دین، و مشی سیاسی شان زاویه داشته باشد نه تنها روا؛ بلکه عامل آن را مستوجب درجات عالیه و پاداش های فراوان اخروی می دانند و برای این رویّه ناصواب، سند شرعی هم دست و پا می کنند از جمله به روایتی از پیامبر متشبث می شوند که فرموده است:إذا رأيتُم أهلَ الرّيبِ والبِدَعِ مِن بَعدي فَأظهِروا البَرائةَ مِنهُم و أكثِروا مِن سَبِّهِم والقولِ فيهم والوَقيعةِ وباهِتوهُم كَيلا يَطمَعوا في الفَساد في الاسلام و يَحذِرَهُم الناسُ ولا يتعلَّمون مِن بِدَعِهِم یکتُبِ اللّهُ لَکم بِذلِک الحَسَناتِ وَ یرفَع لَکم بِهِ الدَّرَجاتِ فِی الآخِرَةِ[1]بعد از من هرگاه اهل شک و بدعت را دیدید از آنان اعلام برائت کنید، بسیار دشنامشان دهید، و بدگویی کنید؛ و به آنان تهمت بزنید تا در ایج اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 23:43

بر چکاد معرفتدر آخرین ساعات روز عرفه؛ حسین(ع)فرزند پیامبر در بیابان عرفات با جمعی از خاندان و فرزندان و یارانش از خیمه بیرون آمد و در نهایت خشوع در طرف چپ کوه رو به سوی کعبه ایستادند. به تعبیر زیبای مرحوم علامه جعفری«بیابان عرفات، همچون رصدگاهی است که رو به بی نهایت نصب شده است» در آن لحظات ملکوتی، حسین(ع)فاتح بلندترین قله معرفت در امتداد بی کرانه هستی چه می دیدید، در ژرفای وجودش چه شوری برپا شده بود که گریه امانش نمی داد؛ و میان او و معبودش، در آن شورِ محو و فناء چه می گذشت؟! نمی دانیم! ماییم و یک سلسله مفاهیم که از درون موّاج او می جوشید و در قالب الفاظ و اصوات در آن نقطه از بیابان عرفات طنین می افکند.  براستی کدام اندیشه را یارای پرواز بر فراز این قله رفیع است، و کدام زبان را توانِ شرح این عاشقی؟! بی شک آن شرابِ طَهور که شاهد ازلی در جامش ریخت، با جانش درآمیخت تا اینچنین دریاهای معانی را در قالب الفاظ جاری ساخت و این معجزه را رقم زد. شگفتا! قدرت مناجات حسین(ع)در عرفات تا کجا است؟!‌ چگونه دل های مستعد را از جای بر می کَنَد، پاکباختگی و شیدایی می آفریند، ضجّه ها را بلند، جویبارهای اشک را بر گونه ها جاری، و مشتاقان و دلشدگان را با خود به ورای مرزهای زمان و مکان و جهان نامتناهی می برد و به کانون هستی و حقیقت مطلق پیوند می زند؟!آنچه در ذیل می آید ترجمه ای است آزاد از بخش هایی برگزیده از دعای عرفه که این قلم در حد بضاعت و توان خود سعی کرده است در فهم بهتر آن معانی ژرف و بلند، سهمی گرچه بسیار ناچیز ایفا کند. سپاس خداوندی را كه برای نفوذ فرمانش هیچ قدرتِ بازدارنده ای؛ و براى بخشندگیش هیچ سدّ و مانعی؛ و برای مصنوعاتش همانندی نیست...اصناف مخلوقات را بی هیچ الگوی قبلی پديد اینهمه مدح و ثنا برای چه؟!...ادامه مطلب
ما را در سایت اینهمه مدح و ثنا برای چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tahaghoghi بازدید : 84 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 21:30